[ad_1]
- 27 فوریه 2023
- داده های هدف
مانند بسیاری از راه حل های جدید B2B، پذیرش اولیه داده های قصد خرید به موارد استفاده تاکتیکی گسترده بستگی دارد. پس از آن که ارائه دهندگان و کاربران راحت تر می شوند، آنها شروع به فشار دادن مرزهای جدید می کنند. ما این را نیز با هدف مشاهده کردهایم، جایی که پیشنهادات خاص میتوانند سودهای بهرهوری قابل توجهی را برای فروش فراهم کنند. اکنون ما وارد مرحلهای میشویم که در آن ثروتمندترین منابع در موقعیتهای استراتژیک مزایای واقعی را نشان میدهند که میتواند بر عرضه به بازار (GTM) سرتاسر تأثیر بگذارد.
البته، دادههای هدف بسته به نحوه ساخت، نحوه تهیه و نحوه استفاده از آن، مزایای متفاوتی را ارائه میدهند. ما دادههای قصد خرید را بهعنوان دادههای رفتاری تعریف میکنیم که باید ابتدا تیمهای GTM را به سمت تقاضای فعالتر از آنچه که در غیر این صورت میتوانستند مشاهده کنند، و سپس، دقیقاً به افراد خاصی که رفتارهایشان نشاندهنده علاقه به خرید یک محصول خاص است، هدایت کند.
در این وبلاگ، چگونگی تکامل موارد استفاده از دادههای قصد و بررسی این مرحله جدید از استفاده از دادههای هدف را بررسی خواهیم کرد.
Intent 1.0: هدف گذاری تبلیغات کارآمدتر
دادههای واقعی قصد خرید میتواند به شما نشان دهد کدام یک از حسابهای هدف شما و همچنین چه کسانی در آنها در حال انجام تحقیقات هستند. نه تنها می توانید ببینید که آنها فعال هستند، بلکه به طور خاص چه موضوعاتی برای این خریداران مورد علاقه است. با این سطح عمیق بینش نسبت به رفتار خریدار، جای تعجب نیست که یکی از اولین فعالسازیهای دادههای هدف (و هنوز یکی از رایجترینهای امروزی) حول هدفگذاری تبلیغات بهتر متمرکز شود. این همان چیزی است که ما به آن Intent 1.0 می گوییم. با دادههای قصد خرید، تیمها از رفتاری استفاده میکنند که یک حساب در وب نشان میدهد تا در هدفیابی تبلیغات خود کارآمدتر باشد. آنها میدانند چه حسابهایی فعال هستند و میتوانند آنها را بر این اساس هدف قرار دهند تا مطمئن شوند که دلارهای تبلیغاتی ارزشمندی را برای حسابهایی که در بازار نیستند هدر نمیدهند.
هدف 2.0: بازاریابی و فروش موثرتر
با ادامه تکامل فعالسازی قصد، سازمانها متوجه شدند که با نوع مناسب دادههای هدف، میتوانند فراتر از هدفگذاری تبلیغات مؤثر بروند و از بینشها برای دسترسی شخصیتر استفاده کنند. جذب هدف اغلب در سازمان بازاریابی آغاز شده است، اما موارد استفاده قدرتمندی هم برای بازاریابی و هم برای فروش وجود دارد.
دادههای هدف به بازاریابان کمک میکند تا بدانند علایق، نیازها و چالشهای مشتریان بالقوه از طریق محتوای مصرفکننده چیست. با این بینش، بازاریابان میتوانند پیشنهادات شخصیسازی شده و راهحلهای خاص را در زمینه دسترسی خود، از کمپینهای پرورش ایمیل گرفته تا رویدادهای مجازی، ارائه دهند.
برای فروش، اینکه بتوانید ببینید چه حسابهایی در بازار هستند، امکان اولویتبندی هوشمندانه حسابها را فراهم میکند. و دادههای هدف درست تا سطح فردی پایین میآیند، بنابراین فروشندگان میتوانند دسترسی خود را به نیازهای دقیق خریداران سفارشی کنند و اینکه کدام یک از راهحلهای آنها به بهترین وجه درد خریداران را برطرف میکند.
Intent 3.0: GTM استراتژیک تر
Intent 1.0 و 2.0 فقط سطح را از نظر نحوه استفاده استراتژیک از دادههای هدف در سراسر بازار شما خراش میدهند. این نیاز به تفکر جدیدی در مورد قصد دارد – دادههای قصد فقط برای بینشهای خریدار ارزشمند نیستند، بلکه بهعنوان تجمیع سیگنالهای قصد، دادههای قصد میتوانند بهتر به بازار شما اطلاع دهند و بهینهسازی کنند. این امر مستلزم آن است که فراتر از KPIهای فروش و بازاریابی حرکت کنیم تا در نظر بگیریم که چگونه میتوانیم استراتژیها را در سراسر عرضه کامل خود به بازار بهینه کنیم. Intent 3.0 می تواند به پشتیبانی از بسیاری از دیدگاه های استراتژیک مختلف کمک کند، از جمله:
محصولات و ویژگیها – توسعه محصول و ویژگی بخش فوقالعاده مهمی از عرضه به بازار است و اگر بهعنوان فروشنده بهطور مؤثر اولویتبندی نکنید، میتوانید در اجرای کلی خود با مشکل مواجه شوید. بینش استراتژیک خریدار از دادههای قصد میتواند به نحوه ارزیابی اینکه آیا محصولات شما نیازهای خریداران شما را برآورده میکند یا خیر و محصولات شما را به نیازهای متغیر خریدار تغییر میدهد، کمک کند.
هدفگذاری – بسیاری از سازمانها در ابتدای ورود به بازار، یک نمایه مشتری ایدهآل ایجاد میکنند تا به راهنمایی افرادی که احتمالاً محصولشان را در هر زمان معینی میخرند و نحوه تعامل بهتر با آنها کمک کند. Intent 3.0 بینش لازم را برای توسعه دقیق این مشخصات، از صنعت و تکنولوژی گرفته تا فیرموگرافیک ارائه میکند.
محتوا – هر سازمانی برای بیان یک داستان برند متمایز، برجسته کردن ظرایف سبد محصولات خود و نمایش ارزش پیشنهادی منحصر به فرد خود نیاز به تولید محتوا دارد. اما این محتوا همچنین اگر میخواهد مؤثر باشد، باید توجه خریداران را جلب کند. با استفاده از Intent 3.0، میتوانیم ببینیم که چه محتوایی توجه مخاطبان ما را به سمت خروجیهای محتوای موفقتر جلب میکند.
Intent 3.0 برای مزیت رقابتی
فرصتی باورنکردنی برای حرکت فراتر از فعالسازی دادههای هدف و استفاده از تجمیع سیگنالهای هدف برای اصلاح نقاط شکست در سراسر بازار وجود دارد. با تجزیه و تحلیل ویژگیهای اساسی – انواع محتوا، حسابها، کاربران و شخصیتها – و اعمال آن در حوزههای استراتژیک مانند توسعه محصول، ایجاد محتوا و هدفگیری مخاطب، میتوانیم پتانسیل کامل استراتژیهای Intent 1.0 و 2.0 را ببینیم. هنگامی که می توانید نقطه های شکست را در اوایل ورود به بازار بررسی کنید، سپس توانایی خود را برای برنده شدن به حداکثر می رسانید.
برای اطلاعات بیشتر در مورد نحوه بهتر فعال کردن دادههای هدف خود، تماشا کنید نظارت بر قصد برای اهداف استراتژیک.
چگونه می توانیم کمک کنیم
به عنوان یک مبتکر پیشرو در زمینه داده های هدف با بیش از دو دهه تجربه در کمک به شرکت های فناوری سازمانی در بهینه سازی موتور درآمد، TechTarget دارای توانایی ها و دانشی است که تیم های بیشتری مانند شما هر روز برای راهنمایی، اجرا، اجرا و بهینه سازی به آن تکیه می کنند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد موضوعات معرفی شده در اینجا و برای شروع یا بهبود سفر داده قصد خود، با یک نماینده TechTarget امروز.
بازاریابی B2B، فروش b2b، تبلیغات دیجیتال، موفقیت در بازار، دادههای قصد خرید
[ad_2]